دوسال و نه ماه گذشت
سلام ویانای بابا ...الان دو سال و نه ماه از به دنیا اومدنت میگذره ...حالا دیگه خیلی چیزا یاد گرفتی ...خیلی چیزا رو میفهمی ....
توی این دوسال و نه ماه خیلی اتفاقها برات افتاد که به نوعی شد تجربه زندگیت ....
لوزه هات توسط یه جراح خوب ( دکترمطهری )عمل شد
با کمک مامان جونت تونستی پستونک رو که بهش عادت کرده بودی کنار بذاری
در اصل میشه گفت بعد از عمل لوزه هات چند تا اتفاق خوب افتاد
یکی اینکه پستونک رو دیگه نخوردی ( البته بعضی وقتا دلت تنگمیشد و هوس میکردی امامان میگفت آقای دکتراجازه نمیده بهتپستونک بدیم )
یکی دیگه اینکه بعد از عمل دیگه برات پوشک نخریدیم و خودت یاد گرفتی دستشویی بری ...البته اویل یه کم توی زمان دقیق رفتن به دسشویی مشکل داشتی که بعد از یکی دوماه همه چی درست شد.
یکی دیگه اینکه وقتی عمل کردی یک خطر خیلی بزرگ (مشکل دار شدن سیستم شنوائیت ) از کنارگوشت گذشت ...
راستی بهت گفته بودم تو این سن خیلی علاقه به آرایش و نوع پوششت نشون میدی و دوست داری خیلی شبیه آدم بزرگها لباس بپوشی و آرایش کنی
علاقه بسیار عجیبی به لاک و این چیزا داری
یکی دیگه از اتفاقهای جالبی که تو نحوه ه اخلاق و رفتارت اتفاق افتاده ...منطق و ایجاد استدلال برای هر اتفاقیِ ....سعی میکنی برای هر اتفاقی یه دلیل و منطقی پیدا کنی و اگه به نتیجه نرسی عین یه دستگاه گرامافون که سوزنش گیر کرده همش می پرسی چرا اینطوری میشه و چرا اینطوری شد ...
به رقص و موسیقی هم خیلی علاقه داری
توکارتون ها ازپاندایکنگ فوکارخیلی خوشت میاد اما برعکس روحیه رزمی اینکارت روحیه خودت بسیار آرام و اهلمصالحه است ...همهرو دوست داری و اگه کسی رو ببوسی حتما باید شخص سوم رو هم ببوسی تا مباده ازت دلگیر بشه
خیلی وقتا با صدای اذان چادرنماز و مهررو میاری و شروع به خواندن مثلا نمازمیکنی ولی در اصل داری یواشکی و از زیر چادرمهر رو لیس میزنی گاز میگیری ....
توی این دوسال و نه ماه خیلی اتفاقها برات افتاد که به نوعی شد تجربه زندگیت ....
لوزه هات توسط یه جراح خوب ( دکترمطهری )عمل شد
با کمک مامان جونت تونستی پستونک رو که بهش عادت کرده بودی کنار بذاری
در اصل میشه گفت بعد از عمل لوزه هات چند تا اتفاق خوب افتاد
یکی اینکه پستونک رو دیگه نخوردی ( البته بعضی وقتا دلت تنگمیشد و هوس میکردی امامان میگفت آقای دکتراجازه نمیده بهتپستونک بدیم )
یکی دیگه اینکه بعد از عمل دیگه برات پوشک نخریدیم و خودت یاد گرفتی دستشویی بری ...البته اویل یه کم توی زمان دقیق رفتن به دسشویی مشکل داشتی که بعد از یکی دوماه همه چی درست شد.
یکی دیگه اینکه وقتی عمل کردی یک خطر خیلی بزرگ (مشکل دار شدن سیستم شنوائیت ) از کنارگوشت گذشت ...
راستی بهت گفته بودم تو این سن خیلی علاقه به آرایش و نوع پوششت نشون میدی و دوست داری خیلی شبیه آدم بزرگها لباس بپوشی و آرایش کنی
علاقه بسیار عجیبی به لاک و این چیزا داری
یکی دیگه از اتفاقهای جالبی که تو نحوه ه اخلاق و رفتارت اتفاق افتاده ...منطق و ایجاد استدلال برای هر اتفاقیِ ....سعی میکنی برای هر اتفاقی یه دلیل و منطقی پیدا کنی و اگه به نتیجه نرسی عین یه دستگاه گرامافون که سوزنش گیر کرده همش می پرسی چرا اینطوری میشه و چرا اینطوری شد ...
به رقص و موسیقی هم خیلی علاقه داری
توکارتون ها ازپاندایکنگ فوکارخیلی خوشت میاد اما برعکس روحیه رزمی اینکارت روحیه خودت بسیار آرام و اهلمصالحه است ...همهرو دوست داری و اگه کسی رو ببوسی حتما باید شخص سوم رو هم ببوسی تا مباده ازت دلگیر بشه
خیلی وقتا با صدای اذان چادرنماز و مهررو میاری و شروع به خواندن مثلا نمازمیکنی ولی در اصل داری یواشکی و از زیر چادرمهر رو لیس میزنی گاز میگیری ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی